نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «فعالیت ما در خانه‌ی پیرزن شروع شد. محمدرضا شب‌ها کتاب می‌خواند، سپس می‌رفت تا اعلامیه پخش کند. روزها مرتب در کلاس‌های اساتیدی همچون بهشتی و مطهری در دانشگاه حاضر می‌شد و همچنین برای موفقیت مبارزه، نقشه طراحی می‌کرد.»
به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران؛ کتاب «مجنون در جزیره»، خاطراتی از شهید "محمدرضا علیجانی" با قلم مهرداد علیجانی از سوی انتشارات فرشتگان فردا در سال 1399 با شمارگان پانصد نسخه و در 181 صفحه به نگارش در آمده و با قیمت 38000 تومان روانه بازار کتاب شده است.
 
بُرشی از کتاب
 
گزیده‌ای از متن کتاب
 
بلافاصله پس از گرفتن دیپلم، وارد دانشسرای تربیت معلم شمیرانات شدیم. مبارزه سخت و نفس‌گیری میان غصه‌ی نداشتن خانه در تهران و شادی قبولی در دانشکده ایجاد شده بود.

بیش از یک هفته به همراه جواد خانی و محمدرضا، بالا و پایین زدیم تا خانه‌ای در تهران پیدا کنیم. بعد از پرس و جو و تحقیقات، با بزرگواری آشنا شدیم که بچه‌های تجریش، علی تجریشی صدایش می‌زدند. علی آقا خانه‌ای به ما معرفی کرد و با چَک و چونه‌ی زیاد توانستیم با پیش پرداخت چهار هزار تومان و اجاره‌ی بیست تومانی در هر ماه، صاحب خانه شویم.

خانه‌ای کوچک انتهای باغچه‌ای متعلق به پیرزنی باصفا و پیر پسر با معرفتش... رفته رفته آنجا به پایگاه بچه‌های دماوند تبدیل شد و افرادی مثل محمدباقر رضایی، مهدی محمدی فرد، عباس نجاری، مجتبی کربلایی مهدی، علی فاضلی، محمد حیدری، مجتبی واسعی، حسین ملایی، علی اسد حیدری و مسعود صفری بخشی از بچه‌های انقلابی بودند که به آن محل، رفت و آمد می‌کردند.

چندی نگذشت که محمدرضا در دل تمام بچه‌ها نفوذ کرد و آنقدر اخلاق پسندیده داشت که هر کدام با صفتی زیبا صدایش میزدیم. محمدی‌فرد، متواضع می‌نامیدش... مُلایی، باسواد صدایش می‌زد... مسعود، خود ساخته رضایی، خوشرو و من، مجاهد مظلوم...

فعالیت ما در خانه‌ی پیرزن شروع شد. محمدرضا شب‌ها کتاب می‌خواند، سپس می‌رفت تا اعلامیه پخش کند. روزها مرتب در کلاس‌های اساتیدی همچون بهشتی و مطهری در دانشگاه حاضر می‌شد و همچنین برای موفقیت مبارزه، نقشه طراحی می‌کرد.

به جرأت می‌گویم محمدرضا همیشه پای کار بود و همگی به یقین رسیده بودیم که او بیش از یک انسان فعالیت می‌کند... بحث گروه‌های مذهبی، انقلابی و مخالفان آن‌ها به‌خصوص در محیط دانشگاهی خیلی داغ بود و خوشبختانه محمدرضا از همه‌ی بچه‌ها جلوتر بود مخصوصاً در بحث تاریخ و فلسفه...

این خصوصیت بارز باعث شد نقش بسیار فعالی در مبارزات دانشجویی پیدا کند و مرتب برای دانشجویان، کلاس‌های فردی و جمعی برگزار می‌کرد و آنان را آگاه و بیدار می‌کرد.

محمدرضا نقش محوری و مؤثر در مبارزه با گروه‌های الحادی و منحرف در دانش‌سرا ایفا نمود و به طور خستگی ناپذیری برای تشکیل نیروهای مذهبی و مسلمان تلاش نمود. یکی از مهمترین دستاوردهای او در دانشسرا، راه اندازی نمازخانه بود.

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده